دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)
دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)

دارالمجانین (مرکز رهابخشی)

آخرین مفر

دیوانه، بودن یا نبودن؟!

یه عذر خواهی بزرگ به همراه توجیه اضافه! 

برا اولین بار تو عمرمون پامون به دادگاه و ... باز شده ...! سرمون خیلی شلوغ و اعصابهامون نابود شده....! 

تا اطلاع ثانوی...  

 

اگه چند روز دیگه آپ کردم خوشحال باشین!  

 

اگر هم آپ نکردم حلالم کنین!!   

(در این صورت، من همه داراییهامو می بخشم به عبد الوهاب میتسوبیشی تا بتونه بلاخره ازدواج کنه و خونه ای تو شمال تهرون بخره و ماشینی و ...و با باقی مونده اونا چند تا دانشگاه بسازه که دیوونه هام توش حق تحصیل داشته باشن...شرایط این واگذاری  تو یه نامه توضیح داده شده، نامه هم تو اتاق حاجی خاله زیر موکت نیمه سوخته ای که دم در ورودی پهن شده، کنار جا کفشیه)

 

اگر هم چند ماه آپ نکردم بیاین ملاقاتیم!  (دست پر بیاینا !!)

اما یه نکته مهم اینکه نمی دونم دیوونه ها هم میتونن وکیل دیگران بشن یا نه...؟! 

البته فکر نکنم تو آیین نامش شرط کرده باشن:  «وکیل نباید دیوانه باشد»

دیوانه ها هم می توانند!اگر بخواهند!

قبل از اینکه پست قبلی رو ادامه بدم....(قسمت دوم سریال...)اتفاق مبارکی موجب شد این پست بر آن مقدم شود!

 خبر رسیده که جمعی از دوستانمان آزمون ارشد رو ترکوندن! 

رتبه های (به نظر ما!)عالی...! به احتمال زیاد همگی رشته های مورد علاقه شان را در دانشگاه مورد علاقه شان (تهران!)قبول می شوند...(ان شا الله) 

این خبر رو زدم تا هم در شادی اونا شریک باشیم...هم بگیم که: 

دیوانه ها هم می توانند!اگر بخواهند! 

و در انتها به دوستان××××بگیم که وقتی اونها تونستن چرا شما نتونید!؟ 

(البته این مرکز بر خود لازم میداند کمال همدردی رو با اونایی که  ـ بدون انگیزه یا ... ـ بودن و انتظار خاصی از نتایج نداشتن  داشته باشه...دنیا برای هیچ کدام از شما (چه خوشحالها چه ناراحتها!)به آخر نرسیده...به قول شیخ معروف: مواظب باشید قافیه شما رو از اصل و محتوی غافل نکند!) 

منتظر خبرای خوش از طرف شما هستیم