دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)
دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)

دارالمجانین (مرکز رهابخشی)

آخرین مفر

دستهایی در یک کاسه!

  دستهایی در یک کاسه!

 

یادم نیس از کتابخونه دبیرستانمون کتاب دیگه ای گرفته باشم. آخه هیچ کتاب به درد بخوری تو اون قفسه کوچیک پیدا نمی شد. فقط کتاب کشف الاسرار افتخار انتخاب شدن از بین اونهمه کتاب(کمتر از 200 جلد!) رو داشت! تو اون کتاب مطلبی بود در مورد وجه تسمیه انسان، با این مضمون که از ریشه "نسی" عربی، اومده و به معنی فراموشی و فراموشکاری. آدمی از بس زود فراموش میکنه "انسان" نامیده شده! از زمان دبیرستان تا الان بارها این موضوع بهم ثابت شده و الان به این جمله ایمان دارم. این روزا اونقدر سر ما آدما شلوغ شده که شدیدتر به فراموشکاری عادت کردیم.

سعی میکنم قلم و کاغذ همیشه همراهم باشه(حتی تو حموم!). تا اگه یهو یه مطلبی یا طرحی بهم وحی بشه بیارمش رو کاغذ.

برگه یادداشتا رو جمع میکنم و بعد از مدتی محتوی اونارو به ترتیب تاریخ وارد یه دفتر میکنم. کارم شده مثل کاتبان وحی!

داشتم یکی از اون دفترا رو ورق میزدم.رسیدم به این آیه!!:

"" وقتی خبر بهم رسید کُپ کردم!  XXX که لعنت خدا و 124000 پیامبر بر او باد (به اضافه 13 معصوم(ع) باقی مانده!) شده مدیر پروژه  YYY!!! این ملعون که به زور دیپلمشو گرفته )البته در همون هم شک دارم!( و شیطان رجیم رو هم OUT کرده، شده آقا بالاسر چندین مهندس با سابقه خدمت چند ساله!

الحمد لله که این خرمگس نه نیشی دارد و نه به پشیزی می ارزد!

فقط من موندم با چه رانتی راه پیدا کرده به اینجا...حتما یک خائن بدتر از خودش در این "منصب دهی" نقش داشته...

برای شادی خداوند صد مرتبه اونا و امثالشون را لعنت کنید!

یادم باشه پی گیر قضیه بشم و ته و توشو در بیارم...""

 

پی نوشت:

یادم اومد هنوز به این آیه عمل نکرده ام! (بازم بهم ثابت شد که فراموشکارم...)

قال شیخنا (ع.ش!)(با اندکی دخل و تصرف!): درسته که ما فراموشکاریم ولی اون که باید همه چی یادش باشه یادش هست!

تا الان واسه تحقیقات سطحی سراغ هر کسی رفتم خودش هم ابراز تعجب و بی اطلاعی کرده...!

نظرات 4 + ارسال نظر
لبخند سه‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:47 ب.ظ http://labkhandeman.blogsky.com/

سلام
آدمها نه ببخشید انسان ها همه فراموش کار هستند ولی بعضی ها دیگه حسابی انسان هستند:D احتمالا رابطه مستقیم داره با درصد مشغله ی کاری وفکری آدمها!
بعد اینکه شدیدا مشغول شاد کردن خدا هستم
به تحقیقات ادامه بده

سلام
راستی!گفتین آدم یادم باشه وجه تسمیه "آدم" و "بشر" رو هم پیدا کنم....
:D
{آیکن: گل}

مجبد دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:52 ب.ظ

سلام
من هم مثل شما بودم همیشه یک کاغذ کنار دستم بود و مطالبم را یادداشت می کردم ولی این روزها یک پله ترقی کرده ام چیزی یادداشت نمی کنم و هرچی زودتر به فکرم می رسه عمل می کنم
جدی نگیر
در ضمن در مورد اون یارو
خیلی منظورت را متوجه نشدم
ولی در عین حال سخت نگیر

سلام
مسکن مهر...
ما سخت نگرفتیم...این سخته که مارو گرفته....

مینا(بهار نیلی) پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:40 ب.ظ

ما صد بار لعنت کردیم و بعد این متنو برای صد نفر فرستادیم تا حاجتمون رو بگیریم.یک نفر غفلت کرد و نفرستاد، فرداش افتاد و مرد...

خدا: اون یه نفر زهر چشم بود!
اون ۹۹ نفر هم تا فردا فرصت دارن مدارک و فاکتورای لازمه رو بیارن و الا ...!

Baran جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 10:23 ق.ظ

تصویر پست
این پست برای سال ۸۸هست.تصادف تون آذرماه سال ۹۰ اتفاق افتاد؟
یادم نیست رانندهه مونده بودیا فرار؟
پیگیرهیچ خرمگسی نباشین لطفا


بله. در مورد تصادف نمیدونم کدومشونو میگی اما یکیشون فرار کرده بود و بدجور گذاشتم تو کاسشیادم بندازتو یه پست جداگانه برات تعریف کنم
خرمگسا خودشون میان قاطی میشن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد