دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)
دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)

دارالمجانین (مرکز رهابخشی)

آخرین مفر

وایرلس در بیمارستان

 !!!!!kkjhjhjgghdsdfsdasasdasdasasd!!!!!!

بعدا از مدتها سلام. باید اعتراف کنم که حجم نامه ها و ایمیلا و فکسها و پیام های حظوری و غیر حظوری و خصوصی و غیر خصوصی و   اس ام اس ها و تماسهاتون واقعا مارو گیج کرد (این جمله رو به سبک عادل فردوسی پور بخونید). البته باید اعتراف کنم من که خیلی دلم واستون تنگ شده بود و همش به یادتون بودم.(به جان شما!)آره آره میدونم خیلی سخته...تو این زمونه "دوست واقعی" که تو این موقع ها به یاد آدم باشه کم پیدا میشه.این چند روزه رو با اجازتون(یا شایدم به دعای شما !؟) بیمارستان بودم. نه توروخدا! ناراحتی به خودتون راه ندین. به جان شما اگه یه ذره نگران بشین! ما هم ناشکر نیستیم و اینو به فال نیک گرفتیم. این اتفاق موجب شد تا یه موضوع جدید اضافه کنیم به نام :"سفر نامه". و تجربیات و اتفاقات سفرهارو تحت اون موضوع بیاریم. تو بیمارستان خیلی دلم میخواست اینترنت وایرلس داشتم و با لب تاپ وصل میشدم و حالی به حولی!(اگه اینطور بود حالا حالاها اونجا بودم!)...

اینجوری بود که "از تیمارستان تا بیمارستان" عنوان اولین سفرنامه ما شد!(منتظرش باشین!)

نظرات 3 + ارسال نظر
مجید رفیعی سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:19 ب.ظ http://majidrafiee.blogsky.com

سلام
تقصیر خدمت دارم.
آرزوی سلامتی و بهبودی دارم.
ارادتمند

سلام
ممنون خواهش دارم...
ما بیشتر...
آرزوی موفقیت

لبخند چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:43 ب.ظ http://labkhandeman.blogsky.com/

سلام
نمیشه که نگران نشد...چی شده بود؟؟؟؟؟؟؟
حالا کدومتون رفته بوده بیمارستان؟دسته جمعی بودین:D ولی خوب در کل امیدوارم هرچی که بود به سلامتی باشه
در ضمن ایرانسل سلام میرسونه

سلام
ممنون...!
حالا چه وقت شوخیه؟!...کمپوت و...کجاس؟!!
آره سلام رسونده ولی وایرلس مجانی یه چیز دیگس!

مینا(بهار نیلی) پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 ب.ظ http://baharenili.persianblog.ir

خدا بد نده.ببخشید نیومدم عیادت.(هر چند بادمجون بم آفت نداره).به هرحال امیدوارم بلا دور باشه(آیکون کمپوت).
حالا که تو بیمارستان وقت اضافه داشتی کاش یه کم رو املای فارسی ت کار میکردی.حالا فعلآ‌ برای دست گرمی یه خط بنویس"حاضر" و "حضور" تا ملکه ی ذهنت بشه.
ولی گذشته از شوخی برات آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم هیچ وقت دیگه گذارت به بیمارستان نیفته و هیچوقت هم از این سفرنامه ها ننویسی.

بد نبینید.خواهش میکنم.(از بس گفتین بادمجون بم آفت نداره زلزله اومد...!)در هر حال ممنون.
(آیکن: یه دانش آموز ابتدایی که نیشش تا بنا گوش بازه!!! )
باز هم ممنون!(گل)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد