ماجرای دو نفر فوق لیسانس:
دو نفری گونی هارو بار زدن ----> سوار تویوتای شاسی بلند شدن ----> بین راه ماشینشون با اونهمه بار چپ کرد ----> با چه زاجراتی از ماشین بیرون اومدن ---->خدا خیلی رحم کرد!----> ماشین رو دوباره رو ۴ چرخ مسلط کردن ----> اونهمه گونی رو از نو بار زدن ----> مسیرو تا مقصد ادامه دادن!
پی نوشت:
* تو تصادف هم انگار به آدما نرفتیم!
* شیخ دارالمجانین(عر): مثل میوه ای باش که بالای شاخه ای سست ایمان دارد که گلابی نیست!
((:
چقدر بعد از رسیدن خندیدن!! (((:
از این سخن شیخ، جامه بدرندیدندی.
سلام
شما اگه ماجرا رو از نزدیکتر دنبال میکردی بیشتر میخندیدی!!!
شیخ به شما سلام رسوندن...فرمودن منتظر باشین برمیگردم!
اهل تعریف الکی نیسم.از نوشته هاتون خوشم اومده.اگه اجازه بدین لینکتون کنم که زود زود بیام.بم خبر بدین.مرسی
سلام
خوش اومدین...
بفرمایین چایی ! تازه دمه!
مزاحم میشیم حتما!