برای رفع دلتنگی چیکار کنم؟
- بستگی داره....بگو دلتنگ چی شدی تا جوابتو بگم.
هوای نیمه بارونی چالوس ...
- فراموشش کن.
قصه های پدر بزرگ...
- فراموشش کن.
اکیپ بچه های خوابگاه ...
- فراموشش کن.
نخل میدون امیرچخماق یزد ...
- فراموشش کن.
هوای برفی خونسار...
-فراموشش کن.
....
آخه چه جوری...؟ خودت هم میتونی فراموش کنی؟
کجا رفتی...؟ جوابمو ندادی که...!!
پی نوشت :
یاد این یاد داشت از قلم فرانسه افتادم:
بارهایی که با چرخش آورده بود را جا به جا کرد و رفت گوشه ای نشست٬ شتکهای عرقٍ روی پیشانیش را با آستینش پاک کرد٬لبهای خشکیده اش را با زبانش تر کرد و با لبخندی خسته ـ درحالی که دیگر رمقی برایش نمانده بود ـ گفت: " عزیزم! زیر بار هر زوری میری برو٬ اما زیر بار نماز و روزه نرو! حالا روزه چیزی نیست٬ یه ماهه٬ تموم میشه! اما نماز رو صبحشو می خونی ظهر میاد٬ ظهر رو می خونی عصر میاد٬ عصر رو می خونی مغرب٬ مغرب رو می خونی عشا٬ هیچوقت تمومی نداره! " این را که گفت٬ با زحمت فراوان از جایش بلند شد٬ آستینهایش را بالا زد و سراغ نزدیکترین شیر آب را گرفت٬ داشتند اذان می گفتند. . .
پی نوشت را می خواندم و می خندیدم. از بس که از اون لذت بردم، برای امیر هم خوندمش!
برای رفع دلتنگی باید بریم دنیای موازی
این پیشنهاد منه
همون خطوط موازی که هیچ وقت به هم نمیرسن...
قلم ِ فوق العاده ای دارید...
با افتخار لینک شدید...:)
برای رفع دلتنگی به آسمون نگاه کن..
فراموشی شاید آخرین راه باشه
شاید
اما سخت ترین کار هم هست
یه سوال چند وقتی هست که ذهن منو در مورد تو مشغول کرده، هر وقت که بلاگت رو میبینم یادم میاد، مدیر از ایران رفتی؟
سلااااام
هنوز نه! البته روحمون خیلی وقته یه جای دیگس...دعا کن
:(
....
+معمولا فقط سکوت میکنم در برابر این حجم....
سکوت بیرونی و طوفان درونی