دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)
دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)

دارالمجانین (مرکز رهابخشی)

آخرین مفر

دوئل یه روزنامه نگار با...!(هیچ در برابر هیچ!)

    نبرد هیچ با هیچ!   

میشه گفت هیچی نداره!  

همینطور میشه گفت همه چی داره! (بستگی داره دارایی رو چی تعریف کنی!)

یه موتور CG125سیاه رنگ قراضه داره که تا حالا کسی جرات نکرده بهش نزدیک بشه! وقتی میخوای باهاش حرکت کنی باید فرمونشو ۱۰ الی ۲۰ درجه به سمت راست بچرخونی تا مسیر مستقیم رو طی کنه!! از اگزوز زنگ زدش اونقدر روغن رفته که داد میزنه کارش از روغن سوزی گذشته ...(اما در عوض جاده ها رو روغن کِشی میکنه!) اولین موتوریه که دیدم رکاب نداره! راکبین مجبورن پاهاشونو یه جوری یه جایی بند کنن! اگرم نشد باید تا مقصد لنگ در هوا باشن! اصلا شب نمیشه باهاش حرکت کرد. نه به خاطر اینکه چراغ نداره یا رنگش سیاهه بلکه به خاطر صداش که مثل یه جت ادعا داره! رفاقت دیرینه اونا موجب شده زبون همدیگه رو بفهمن. اما گاهی انگار یه مجادلات کوچکی بینشون رخ میده که با هم زمین می خورن. به همدیگه اطمینان کامل دارن. هر چند، گاهی رفیق نیمه راه میشه و حتی به خاطر نداشتن سپر اونو کلی زخمی زیلی میکنه. یه گوشی موبایل هم داره که مدل 1200   بوده اما الان اونقدر رنگ و روش رفته که شبیه 0000شده! چند تا از دکمه هاش هم از کار افتادن. اینو وقتی برات اس ام اس میفرسته هم میتونی بفهمی! اما اون با خلاقیت خودش کار دکمه های خرابو با دکمه های نیمه سالم دیگه انجام میده!  

 هیچی نداره، نه ویلا داره، نه ماشین،  نه دانشگاه، نه حزب، نه پارتی و نه.... 

 هیچ کس و هیچ چیز نمی تونه اونو تحت فشار قرار بده (به جز جورابش!)

 هیچی نداره ولی به قول استاد عکاسیمون: مسئولین٭ مثل سگ از اون میترسن!  

به قول شیخنا علیه الشفا : مهم نیست که جیبت خالی باشه. مهم اینه که جیبت سوراخ نباشه!

پی نوشت: 

٭ این "مسئولین" میتونه شهردار، استاندار، شورای شهر، مدیران و ... باشه!

نظرات 4 + ارسال نظر
مجید رفیعی دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1388 ساعت 05:05 ب.ظ http://majidrafiee.blogsky.com

سلام
منم اونو می‌شناسم.
اما یه چیزای دیگه‌ای هم داره که ازش نگفتی.
دوستانی داره که بدون اونا وجودش به لرزه می‌افته. میشه گفت دلخوشی و دلگرمی‌اش به دوستانشه. والا خودش مثل موتور و موبایلشه. یکی امیتاز آورده، یکی طراحی کرده، یکی مطلب آورده، یکی چاپ کرده و اون هم این وسط برای بعضی از مسئولین یه خط و نشانه‌هایی کشیده
و...
پیروز باشید.

سلام
چه جالب! از طرف من ازش امضا بگیرین!(فقط یادتون باشه خودکار رو ازش پس بگیری!آخه شنیدم به قلم خودکار خیلی علاقه داره!)

لبخند دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1388 ساعت 05:06 ب.ظ http://labkhandeman.blogsky.com

سلام
این ادمی که در موردش گفت رو من شبیه اش رو دیدم اینا خیلی باحالن اصلا تو یه فضای جالبی زندگی میکنن که من یه نفر عمرا بتونم درک کنم
مطلبت خیلی جالب بود و جالب تر سخن شیخ بود
یعنی عجب حرف زده ها دمش گرم :D

سلام
ممنون که نظر دادین!
به نظرم هر کسی اراده ـ درک ـ که هیچ، میتونه خودش کسی بشه که مسئولین(افرادی که اسم خودشونو مدیر و رییس گذاشتن) مثل .... ازشون بترسن!

مینا(بهار نیلی) شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:47 ق.ظ http://baharenili.persianblog.ir

شیخنا البهار النیلی هم می فرمایند:مهم نیست که دیگران مثل سگ از آدم بترسند.مهم اینه که آدم واقعآ"آدم باشه".
چون من مجید رفیعی رو قبول دارم بهت میگم اگه میگه طرف پشت گرمیش به دوستاشه تو هم قبول کن...

دم ایشون گرم! راستی فامیلی شیخ شما "علیه الرحمه،الشفا، الدوا، البقا، ... الچیزی نداره؟!
از وقتی آقا مجید سفر مفتی راه انداخته مریدش شدین؟!!
اما از شوخی گذشته دوستان، از جمله با ارزشترین سرمایه ها هستند(آیکن: فیلسوف!)

نصرتی شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:13 ق.ظ http://sadhezaran.persianblog.ir

شما از سلامتی اش غافل بودی. از قدرت درک و فهمش هم چیزی نگفتیُ اونی که این همه داره حتما" فهم و شعور بالایی هم داره!

سلام
ممنون بابت نظرتون...
البته خیلیا سلامتی و هوش بالا دارند اما حاضر به ایثار نیستند...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد