دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)
دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)

دارالمجانین (مرکز رهابخشی)

آخرین مفر

ما مرد جنگیم

این طرحو قبلنایه جایی دیدم خوشم اومد ...

نجوا با پاییز

 

برای رفع دلتنگی چیکار کنم؟ 

- بستگی داره....بگو دلتنگ چی شدی تا جوابتو بگم.

هوای نیمه بارونی چالوس ... 

- فراموشش کن. 

قصه های پدر بزرگ...   

- فراموشش کن. 

اکیپ بچه های خوابگاه  ...  

 - فراموشش کن. 

نخل میدون امیرچخماق یزد ... 

 - فراموشش کن. 

هوای برفی خونسار...  

-فراموشش کن. 

.... 

 

آخه چه جوری...؟ خودت هم میتونی فراموش کنی؟ 

کجا رفتی...؟ جوابمو ندادی که...!!

پی نوشت :  

یاد این یاد داشت از قلم فرانسه افتادم:

بارهایی که با چرخش آورده بود را جا به جا کرد و رفت گوشه ای نشست٬ شتکهای عرقٍ روی پیشانیش را با آستینش پاک کرد٬لبهای خشکیده اش را با زبانش تر کرد و با لبخندی خسته  ـ درحالی که دیگر رمقی برایش نمانده بود ـ  گفت: " عزیزم! زیر بار هر زوری میری برو٬ اما زیر بار نماز و روزه نرو! حالا روزه چیزی نیست٬ یه ماهه٬ تموم میشه! اما نماز رو صبحشو می خونی ظهر میاد٬ ظهر رو می خونی عصر میاد٬ عصر رو می خونی مغرب٬ مغرب رو می خونی عشا٬ هیچوقت تمومی نداره! " این را که گفت٬ با زحمت فراوان از جایش بلند شد٬ آستینهایش را بالا زد و سراغ نزدیکترین شیر آب را گرفت٬ داشتند اذان می گفتند. . .