دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)
دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)

دارالمجانین (مرکز رهابخشی)

آخرین مفر

نقطه سر خط!

نقطه سر خط!

 

 "شکارچی لحظه ها، شکار «لحظه ها» شد!" 

این دم دست ترین تیتری بود که به ذهنم رسید، اما به آن معتقد نبودم. ترجیح دادم از تیتر دیگه ای استفاده کنم. مثلا: عکاس «روزهای خون، روزهای آتش» از میان ما رفت. (اما انگار این تیتر هم گویای همه چیز نبود...)

پی نوشت: 

اوایل نمیخواستم این پست رو بنویسم.(ولی میبینین که نتونستم حریف خودم بشم!). به نظرم او و امثال او همیشه زنده اند. بهمن جلالی استادی نبود که با فقدان فیزیکی اون، کلاس تعطیل بشه. کلاس زندگی.

یه جزیره متروکه با کلی سکنه!

هر لحظه یه تازه جدید 

یکی از دوستان مخلص چند تا سوال مطرح کردن. جوابا رو تو یه پست مستقل آوردم.(چون اولا: جواب طولانی بود در ثانی: دلم میخواست، دوست داشتم!)سوال:

۱-ببخشید میشه یه سوال انحرافی هم من بپرسم؟
۲-شما چند نفری با هم یه وبلاگ مینویسین؟
۳-بعدشم اینقد زیادین که آدم نمیدونه کلاس چندمین و چیکاره این و از این حرفا...

   

جواب: 

سلام!
۱- بله! 

۲- حتی اگه بخوایم جواب انحرافی بدیم باید گفت: همه ما آدمها، واحدی از چندین شخصیتیم! اگه یه کم به خودمون فکر کنیم می بینیم وجود ما پر از آدمای مختلفه! یه نفر از بین این همه آدم حرف آخر رو میزنه به اسم "من"! هر کدوم از اون آدما که زورشون بیشتر باشه، میشه"من"!!!
تو هر آدمی هم این مسابقه زورآزمایی وجود داره...تفاوت آدمها هم به علت تفاوت قدرتهاست....
قال شیخنا: وجود هر کدوم از ما مثل جزیره رابینسون کروزوئس! ...(بقیه ی حرف شیخ(ع.ش) یادم نیس!)٭ 

تو این جزیره هر لحظه ممکنه با آدما و چیزای جدید روبرو بشیم! حالا یه نفر ممکنه با "چهارشنبه" و "شنبه" و...برخورد کنه، یکی هم، "عبدالوهاب" و "حاجی خاله" و "حاجی لک لک" و ...(هرچند من پنجشنبه ها رو ترجیه میدم) هر کدوم از این تازه ها میتونه اثر خاص خودش و خاص تو رو بر تو داشته باشه...٭٭

 ۳- رجوع شود به پاسخ بالا و از این جور حرفا...!

اما در مورد اینجا باید بگم فعلا زور مدیر مرکز به بقیه میچربه!(ما مخلص مدیر مرکز هم هستیم!) 

 

پی نوشت 

٭ بعدها "دانیل دِفو" انگلیس تبار، از همین گفته استاد، رمانی نوشت که شهرت جهانی یافت! 

٭٭جالب اینکه نه تنها اثر "تازه ها" بر تو، به خودت بستگی داره، نوع و  اندازه جزیره هم به تو بستگی داره!