دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)
دارالمجانین  (مرکز رهابخشی)

دارالمجانین (مرکز رهابخشی)

آخرین مفر

به مناسبت ایام امتحانات(چرا غولها قهر می کنند...!؟)

 بدون شرح 

 

از اون غولها بودند!صدمی با هم رقابت میکردند! گاهی سر 25 صدم با هم دعواشون میشد! همشون فقط دنبال نمره A بودند.پایین 18 براشون ننگ بود...
همگی با هم استعفا دادند...از غول بودن . از رقابت. از در صحنه بودن از زندگی از....آنها که توانستند راهی خارج از کشور شدن. جایی که به گفته خودشون آدم حساب شوند. و حق به حقدار برسد. اونایی هم که موندن استعفا دادن کنج جامعه خاک میخورن!
اونا تو هیچ آزمونی پذیرش نشدن. چون زیادی میدونستن! (زیاد دونستن هم گاها دردسر سازه!)

چند نمونه سوال همراه با پاسخهای واقعا تشریحی!
1- امین 23 ساله است. خواهرامین 2 سال از او کوچکتر است. خواهر بابک چند ساله است؟
2- 2×2 چند میشود؟
3- سینوس 45 درجه منهای سینوس 2 درجه =؟
4- ....
پاسخ:
1- کل سوال نکته انحرافی بود! من سر کلاس اشاره ای به این مبحث داشته ام و گفته بودم بابک دوست پسر عموی نامزد خواهر امین است که دو سال پیش با 206 رف تو دره!
2- به علت تقلب در این سوال از همه 2 نمره کم میشه! اثبات: چون همه جواب یکسانی داده اند
3- جواب سینوس 43 درجس!
4- .....

این هم برای اونایی که  پاسخها و نمرات براشون قانع کننده نبود:
 دلم میخواد! هر جور بخوام و به هر کی بخوام نمره میدم!مشکلی دارین؟! 

امضا. استاد نمونه شما! 

 

پی نوشت: 

پیوستن "حاجی لک لک" رو به جمع خودمون تبریک میگیم!

افسانه الاغ ها!(یادی از گذشته ها)

 راهنما های زورکی!

 

در متون کهن(!) افسانه ای هست و احتمالا شما هم اونو شنیدین...: 

توی این افسانه یه الاغی میگه: من هرگز از بارهای زیادی که بر دوشم نهادند ناراحت نشدم و ننالیدم...اما به شدت از این اوضاع ناراحتم که چرا افسار منو بستن به یه الاغ تنبل بی لیاقت و اون باید جلو من حرکت کنه و به عنوان لیدر (!) معرفی شده...در حالیکه به شدت از سرعت و انگیزه من کم می کنه...! 

با این مقدمه میریم سر اصل مطلب: 

تا حالا اینجور اعتصاب رو نه دیده و نه نشنیده بودم... 

فکر می کردم دانشجوها فقط برای غذا اعتصاب میکنن...(اعتصابای سیاسی رو که اصلا نمیشه جزو اعتصابای دانشجویی حساب کرد! ). 

 دانشجویان دانشکده بقلی به خاطر کیفیت کم آموزش دانشکده اعتراض داشتن!!!  

  

{با هیچ کس تعارف نداشته باش!(این همون شعار کک هاست...یادتون هس که؟!)(بیخود نیس اسم شاخص سهام  اروپاییا ککه!)} 

فرهاد(هم اتاقیم) هم میخواس بره. ازم پرسید: چه شعاری بدیم؟ 

بدون فکر کردن گفتم: 

 دانشجوی با غیرت!   تسلیت تسلیت!!! 

(هر دوتامون خندیدیم و اون رفت...) 

نه جریان سیاسی در کار بود... نه دستی پشت پرده بود...نه جو گیری و نه... 

فقط و فقط دانشجویی و البته کاملا خودجوش... 

امتحانا لغو شد...(یه حالگیری اساسی واسه اونا که رفتن سر جلسه و میخواستن اعتصابو بشکنن!) 

فرهاد هم که ترم آخری بود یه ترم افتاد عقب...اما افتخار این اعتراض برای همیشه در یادها میمونه 

 

پی نوشت: 

این پست اصلا سیاسی نیست! بلکه برعکس! برای فرار از سیاسی بازی و توجه به اصل موضوعات است....

هرگونه سو ٕ برداشت بر عهده خود خواننده است!